کتاب تاریخچه نقد ادبی یکی از جامعترین و در عین حال خلاصهترین کتابهای تاریخچهی نقد است، پرهیز از زیادهگویی و
پرداختن به اندیشههای نظریه پردازان نقد ادبی از ویژگیهای برجستهی کتاب تاریخچه نقد ادبی محسوب میشود.
کوشش نویسنده بر پرداختن به نظریههای چالشبرانگیز متفکران بزرگ حوزهی ادبیات و نقد از افلاطون تا تی.اس.الیوت و
دیگر منتقدان قرن بیستم بوده است و در پایان هر فصل، وی نظریهی انتقادی خود را ارائه میدهد.
نقدِ ادبی یا سخنسنجی، دانشی برای بررسی ویژگیها و تفسیر نقاط قوت و ضعف یک اثر ادبی و تحلیل و ارزیابی آن، در
کنار تشریح جوانب پیچیدهی آثار ادبی و همچنین روشی برای سنجش اعتبار و مقام آنهاست. به کسی که نقد ادبی
میداند، مُنتقد ادبی میگویند. نقد ادبی به معنای مطالعه، بحث، ارزیابی و تفسیر محصولات ادبی است. نقد ادبی میتواند
به شکل یک گفتمان نظری بر اساس نظریهی ادبی باشد یا بحث مفصلتری که حالت گزارشگونه در باب یک اثر ادبی داشته
باشد. این نوشتههای گزارشگونه اغلب در قالب نوشتههای روزنامهنگاری یا یادداشتهایی در زمان پدیدار شدن آثار ادبی
رخ مینماید و در مواردی با قضاوتها یا اظهار نظرهایی در مورد خوب بودن یا نبودن، ارزشمند بودن یا نبودن اثر ادبی همراه
است.
ساختار کتاب
کتاب تاریخچه نقد ادبی دارای 33 فصل است که بر اساس تقدم زمانی نظریهها و آراء هر نویسنده تنظیم شده است. به
بیانی دیگر، هر فصل در آمدی بر فصل بعد است و همچنین برای مطالعهی یک فصل کتاب تاریخچه نقد ادبی ، شما ناگزیر به
مطالعهی فصل قبل آن هستید تا سیر تحول اندیشهها را به خوبی دریباید.
ویژگیهای ویرایش سوم
از زمان چاپ ویرایش اول کتاب تاریخچه نقد ادبی حدود 10 سال گذشته است، اگرچه در طی این سالها آراء و اندیشههای
دیگری نیز وارد حوزهی نقد ادبی شدهاست. مطالبی از جمله: ساختارگرایی، پساساختار گرایی، فمینیسم، مطالعات
پسااستعماری، و پسا فمنیسم. با اینحال همهی علاقمندان به نقد ادبی همیشه از خاستگاه نقد ادبی آغاز میکنند و
تاریخ نقد ادبی را برای آگاهی از سیر تکوین اندیشه مفید میدانند.
علم زبانشناسی، معنا و تاریخچه
زبان شناسی علمی برای مطالعهی ریشه و بنیان زبانها بوده و اصولا به پرسشهای بنیادین پاسخ میدهد. از موارد مورد
بررسی در این علم میتوان به نحوه و دلیل شکلگیری زبان، چگونگی آموختن زبان به کودکان، تکامل زبان بشر و برقراری
ارتباط با زبان اشاره کرد.
تاریخچهی زبانشناسی
با اینکه مطالعات تخصصی دربارهی زبان به چندین قرن پیش از میلاد برمیگردد اما مفهوم جدید زبانشناسی، علمی نوپا با
قدمت صد ساله میباشد.
اولین بار، پانینی، زبانشناس هندی در سدهی پنجم پیش از میلاد دستور زبان پیشرفته و کاملی برای زبان سانسکریت به
تحریر درآورد. اما مفهوم مدرن و امروزهی زبانشناسی با انتشار کتاب “دورهی زبانشناسی عمومی” توسط
فردینان دو سوسور آغاز شد. سوسور در این کتاب بین مطالعات همزمانی و درزمانی تمایز قائل شد و بر نظام زبان تاکید
داشت.
این علم نوپا همواره در حال تکمیل شدن بوده و انقلابهای علمی زیادی به خود دیده است؛ در اولین انقلاب و نقطهی عطف
زبانشناسی، ویلیام جونز متون سانسکریت را با فارسی باستان و لاتین مقایسه کرد و دریافت که تمام زبانها از منشا
واحدی با ریشهی هندی-اروپایی شکل گرفتهاند.
چیستی و معنای زبانشناسی
شخصی که به بررسیهای زبانشناختی اشتغال داشته باشد، زبانشناس نامیده میشود. برخلاف تصور عموم، الزامی بر
فراگیری و تسلط بر چند زبان توسط زبانشناس نیست و تنها لازم است که پدیدههای زبانشناسی را باز شکافی و بررسی
کند.
زبانشناسی علمی گسترده بوده و زبان را از مناظر و جهات مختلفی بررسی میکند؛ از این رو شاخهها و زیرمجموعههای
بسیاری دارد. اگر حوزهها و حوزههای بین رشتهی این علم را در نظر بگیریم، این رشته به موارد زیر تقسیم میشود:
صرف، نحو، آواشناسی، واجشناسی، معناشناسی، کاربرد شناسی، تحلیل گفتمان، زبانشناسی تاریخی تطبیقی،
ردهشناسی زبان، جامعه شناسی زبان، روانشناسی زبان، عصب شناسی زبان، زبانشناسی قضایی، زبانشناسی
بالینی، زبانشناسی تحلیلی، زبانشناسی آموزشی و زبانشناسی تطبیقی.
از آنجایی که این علم پدیدهای پیچیده و انسانی است، در نظر گرفتن تمام جوانب مرتبط با آن به نوعی الزامی محسوب
میشود. از این رو، نیاز به مطالعهی ابعاد کاربرد شناختی، مردم شناختی، روانشناختی، نشانه شناسیک، اجتماعی،
ادبی، هنری و فلسفی نیز ضروری مینماید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.